۱۳۸۹ فروردین ۸, یکشنبه

پیام نوروزی خانواده شیوا نظرآهاری


شیوا جان

امروز که به ملاقاتت آمدیم قبل از هر چیز می خواستم فرا رسیدن سال نو را به تو تبریک بگویم ولی آنقدر حرف نزده باقی ماند که فراموش کردم سال نو را تبریک گویم.

تا امروز ۹۰ روز است که دوباره در بند ۲۰۹ زندانی هستی و ما این ماه آخر سال را هر روز منتظر بودیم تا زنگ تلفن به صدا در آید و خبر آزادی تو نیز مانند بقیه به ما داده شود، ولی مثل این که اراده ی قوی تری خواهان در بند بودن تو است.

شیوا جان، برای ما بسیار سخت است باور کنیم که سال نو را بدون حضور تو آغاز می کنیم در هر حال چه ما بخواهیم و چه نه سال نو با تمام شور و هیجانش بزودی آغاز می شود و ما امیدواریم که این سال برای تمامی هموطنانمان سالی پربار بوده و در سال جدید دیگر شاهد در بند بودن کسی نباشیم.

نه! به تو قول می دهم که برای ما «نمی شود» که سال نو بشود، سال نوی ما می ماند تا تو بیایی ....

۱۳۸۸ اسفند ۲۶, چهارشنبه

دیدار جمعی از فعالان مدنی با خانواده شیوا نظرآهاری

روز شنبه ۲۲ اسفندماه جمعی از فعالین مدنی، از جمله فعالینی که به تازگی از زندان آزاد شده‌اند، برای دیدار با خانواده شیوا نظرآهاری به منزل پدری این فعال حقوق بشر رفتند.

در این دیدار، حاضرین ضمن دلجویی از خانواده شیوا که تاکنون در دو مرحله در سال جاری بیش از ۱۸۰روز را در زندان به سر برده است بر «بی‌گناهی و غیرقانونی بودن حبس این فعال مدنی تاکید نموده و آزادی هرچه سریعتر وی را در چند روز منتهی به ایام عید نوروز خواستار شدند.»

در این دیدار خانواده شیوانظرآهاری با اشاره به بی‌گناهی فرزندشان به پیگیری‌های خود از طرق قانونی اشاره کردند و ادامه ابراز داشتند باتوجه به تعیین شعبه بازپرسی و حضور شیوا در شعبه مربوطه امیدوارند وی با تبدیل قرار بازداشت موقت به قرار کفالت یا وثیقه آزاد شود.

والدین شیوانظرآهاری عضو برجسته کمیته گزارشگران حقوق بشر با اشاره به روند آزادی زندانیان سیاسی- مدنی در هفته های پایانی سال جاری و با توجه به اینکه تنها چند روز به آغاز تعطیلات نوروزی مانده است و در چند روز گذشته نیز اکثر اعضای دربند کمیته گزارشگران حقوق بشر که با اتهاماتی همانند شیوا در زندان بوده اند آزاد شده اند خواستار آن شدند که فرزند ایشان نیز همچون دیگر فعالین سیاسی-مدنی آزاد شده تا ایام نوروز را در کانون خانواده و در کنار انان باشند.

درحال حاضر علاوه بر شیوا نظرآهاری، کوهیار گودرزی، نوید خانجانی و سعید جلالی‌فر از دیگر اعضای دربند کمیته گزارشگران حقوق بشر هستند.

۱۳۸۸ اسفند ۲۲, شنبه

نامه‌ی خانواده‌ نظر‌آهاری به دادستان تهران: «شیوا را در آستانه‌ی عید آزاد کنید»

کمیته گزارشگران حقوق بشر - با گذشت بیش از ۸۰ روز از بازداشت شیوا نظرآهاری، فعال برجسته حقوق بشر خانواده‌اش هم‌چنان در انتظار آزادی او به سر می‌برند. این درحالی است که وی پیش از این نیز در روز ٢٤ خرداد ماه، توسط نيروهای امنیتی در محل کار خود بازداشت شده و مدت ۱۰۰ روز را در زندان گذرانده بود.

این عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر در سال ۸۸، حدود ۱۹۰ روز را در زندان به سر برده که حدود ۱۰۰ روز آن در سلول‌های انفرادی زندان اوین بوده است.

کمیته گزارشگران حقوق بشر به عنوان نهادی مستقل، هدفش اطلاع‌رسانی و دفاع از قربانیان نقض حقوق بشر است. این کمیته در طول ۴ سال فعالیت خود گزارش‌ها، اطلاعیه‌ها، بیانیه‌ها و مقالات متعددی را در زمینه نقض حقوق بشر منتشر کرده و خود را به عنوان نهادی مدنی و فارغ از هرگونه جهت‌گیری سیاسی در میان فعالان داخلی و خارجی مطرح کرده است.

با این وجود، تنها در سال جاری، ۹ تن از اعضای کمیته گزارشگران حقوق بشر به بازداشت نیروهای امنیتی درآمدند و دیگر اعضای کمیته نیز از گزند فشار دستگاه امنیتی در امان نبوده‌اند.

آن‌چه در زیر می‌آید نامه‌ی خانواده‌ی شیوا نظر‌آهاری خطاب به عباس جعفری دولت‌آبادی، دادستان تهران است.

جناب آقای جعفری دولت آبادی دادستان محترم تهران

با سلام

غرض از نوشتن این نامه این است که ما موفق به دیدار شما و همچنین معاون محترمتان نشدیم . ما در چند روز گذشته بارها برای دیدار با شما به دادستانی تهران مراجعه کرده ایم. بنابراین خواستیم از این طریق صدای مان را به شما برسانیم . هر چند پیش از این یک بار با شما ملاقات کرده ایم و برخی از گفته هایمان را با شما در میان گذاشته ایم. آن زمان فکر نمی کردیم مدت حبس دخترمان این قدر به درازا بکشد ما در آن دیدار از شنیدن اتهامات دخترمان تعجب کردیم و تاکنون نیز نتوانسته ایم آنها راباور کنیم و همچنان به صحبت های آن روزمان با شما فکر می کنیم. ما به عنوان پدر و مادر شیوا نظر آهاری دختر جوانی که هم اکنون در زندان اوین به سر می برد در آستانه نوروز مثل تمام خانواده های ایرانی دلمان می خواهد همه در کنار هم سال نو را آغازکنیم، اما با توجه به شواهد مثل اینکه امسال از این موهبت بر خوردار نیستیم.

آقای دادستان

حالا که قرار بازداشت دخترم را تبدیل به قرار وثیقه نمی کنید ( می دانید که شیوا با قرار وثیقه دویست میلیون تومانی برای بار اول از زندان آزاد شد و هم اکنون نیز این قرار در پرونده ایشان وجود دارد ) حداقل اجازه دهید با او ملاقات حضوری د اشته باشیم . می دانید که ما پس از گذشت چهار ماه از بازداشت دوباره دخترمان هنوز موفق به ملاقات حضوری با او نشده ایم و هربار فقط از پشت شیشه های مات و گوشی های تلفن با دلبندمان سخن گفته ایم .آیا در آستانه فرا رسیدن سال نو این درخواست بزرگی است ؟

از شما تقاضا داریم اگر هنوز تصمیمی برای آزادی فرزندمان نگرفته اید ؟ حداقل دستور دهید که او در شرایط بهتری دوران زندانش را سپری کند. او را به سلولی ببرید که امکانات حداقلی مثل تلویزیون داشته باشد . هم اکنون دخترم در سلولی بدون هیچ امکاناتی نگهداری می شود و حتی از داشتن کتاب و روزنامه هم محروم است .کتابهایی که حدود یک ماه و نیم است در روز ملاقات به اوین می بریم و هر بارنیز به دلیل قبول نکردن آنها توسط ماموران زندان اوین دوباره با خود به خانه بر می گردانیم .آقای دادستان لا اقل دستور دهید دخترمان را از خواندن کتاب و روزنامه محروم نکنند . در پایان هنوز هم امیدوارم که راٌفت اسلامی شامل حال ما و خانواده ام بشود و فرزندمان در لحظه ی تحویل سال مانند بسیاری از شهروندان ایرانی در کنار مان باشد.

۱۳۸۸ اسفند ۲۰, پنجشنبه

شادی صدر جایزۀ جهانی شجاعت زنان را به شیوا نظرآهاری تقدیم کرد



شادی صدر جهت اعلام این همبستگی و تقدیم جایزۀ خود به شیوا نظرآهاری، همچنین خاطرنشان کرد که "به واشنگتن و مراسم دریافت جایزه نخواهد رفت؛ تا جای خالی شیوا، در آن مراسم و تمام جلسه ها و کنفرانس های رسمی پس از آن به چشم بیاید و همه جهانیان ببینند و بدانند که چه بر شیوا و بر سایر مدافعان حقوق بشر، فعالان جنبش زنان و روزنامه نگاران دربند می رود."
همزمان خبرها حاکی از آن است که وزارت خارجه آمریکا تاکنون نپذیرفته است که مراسم و پیام ویدئویی تقدیم جایزۀ شادی صدر به شیوا نظرآهاری را پخش کند. قرار بود چهارشنبه دهم مارس، پیام ویدئویی شادی صدر که در آن دلایل تقدیم جایزه خود به شیوا نظرآهاری را اعلام می کند، در مراسم اهدای جایزه به صدر و برندگان دیگرجایزه، در حضور هیلاری کلینتون و میشل اوباما، بانوی اول آمریکا پخش شود که خبر رسید وزارت خارجه آمریکا تصمیم گرفته است این پیام را پخش نکند؛ همزمان شبکه فمینیستی فراملیتی در اطلاعیه ای مطبوعاتی، این اقدام را "خاموش کردن صدای اعتراض و همبستگی زنان" خواند.
متن پیام شادی صدر در راستای تقدیم جایزۀ شجاعت به شیوا نظرآهاری خاطرنشان می کند "بسیار مفتخرم که به عنوان یکی از ده برنده جایزه سالانه شجاعت زنان برگزیده شده ام که بار دیگر فرصتی است برای به رسمیت شناخته شدن فعالیتها و مقاومتهای زنان ایرانی در عرصه جهانی و همینطور، مریی شدن تقض گسترده و سیستماتیک حقوق بشر در ایران، به خصوص سرکوب وسیع فعالان جامعه مدنی بعد از انتخابات ریاست جمهوری اخیر ."
شادی صدر همچنین خاطرنشان می سازد "من مایلم جایزه خود را به شیوا نظرآهاری، دختر جوانی که به دلیل دفاع از حقوق زنان و حقوق بشر، هم اکنون در ایران زندانی است، تقدیم کنم زیرا فکر می کنم شجاعت اوست که استثنایی و در خور تحسین است. شیوا، که در تمام دوران جوانی اش، یعنی از5 سال پیش به این طرف، با ایجاد کمیته گزارشگران حقوق بشر، که یک گروه دانشجویی است که گزارشهای معتبری از نقض حقوق بشر در ایران منتشر می کند، و نیز با شرکت فعالانه در فعالیتهای جنبش زنان، دقیقه ای از مبارزه برای آزادی و دموکراسی دست برنداشته بود. شیوا، یکی از شجاع ترین زنان جهان، کسی که جسورانه از حقوق زندانیان سیاسی دفاع می کرد، هم اکنون در گوشه یک سلول، محروم از داشتن حتی یک خودکار و کاغذ، یا ملاقات با وکیل و یا حتی رفتن به دستشویی بدون چشم بند و بدون اجازه زندانبان است. "
لازم به ذکر است شادی صدر که وکالت شیوا نظر آهاری را بر عهده دارد، خودش بارها احضار و بازداشت شده است.


۱۳۸۸ اسفند ۱۸, سه‌شنبه

بدون شرح... / شيوا نظرآهاري



اپیزود اول- افتتاحیه ایستگاه مترو قلهک است و تو در میان کلی آدم شاخ، نشسته ای و بادی به غبغب انداخته، هی معرفی می شوی به این و آن، به سخنرانی قالیباف که می رسد میزنی بیرون، مردم جلو در ایستگاه صف کشیده اند تآ آدمهای کله گنده این تو را ببینند، همه با تعجب نگاهت می کنند. کسی اجازه داخل شدن ندارد. به جز عوامل دست اندرکار و مهندسین!

اپیزود دوم- از سیدخندان تا سر معلم، پیاده می روی به دنبال یک مسجد، حالا در این مملکت یک مسجد پیدا نمی شود.. حالت اساسی گرفته است. میدانید برای چه دیگر!

اپیزود سوم- وارد خیابان معلم که می شوی، صدای آژیر دو خودرو پلیس، توجهت را جلب می کند، قدم هایت را تندتر برمیداری که نکند قصد برخورد با خانواده ها را دارند، تندتر میروی که از قائله عقب نمانی، اما آنها رد می شوند، با کسی کاری ندارند. خانواده ها مثل هر روز ایستاده اند، مقابل دیوارهای کناری دادگاه، یکی دارد مصاحبه می گیرد، سلامی می کنی و احوال پرسی با چند نفری، یکی از زنان می گوید:" شوهرم کارگر روزمزد است، اگر زندانی باشد، پول اجاره را چطور بدهم، باید وسایلم را بریزم وسط خیابان"... آن یکی زن هم می گوید:" چطور زندگی کنیم اگر شوهرم آزاد نشود، حقوقش را که به من نمی دهند، ما باید چه کار کنیم با بی پولی." و شوهران این زنان، در روزی متعلق به خودشان، بازداشت شده اند. چرایش را حتما نیروی انتظامی و دیگران بهتر می دانند. اما این زنان نگران نان شبشان هستند. نگران بی پولی. نگران سرپناه. درست مثل شوهرانشان.

اسم آزادیهای امروز را خوانده اند، خیلی ها نیستند و نامهایی هم آشناست. میگویند بچه ها را آورده اند دادگاه.

اپیزود چهارم- آقای اولیایی را می بینم که با سرعت رد میشود از مقابلم، من هم دنبالش می کنم و گفتگویی و حرفی... پیگیر پرونده "پیمان فتاحی" است. او را ول نمی کنم، میرویم با هم به درب پشتی، دارند "پیمان فتاحی" را سوار ماشین می کنند با لباس زندان، زنش در فاصله ای دورتر در طرف دیگر خیابان ایستاده و با چشمهایشان به قولی " دوستت دارم ها" را فریاد می زنند. خدایی تاحالا چنین صحنه ای را ندیده بودم. این نگاهها، این حالت،عجیب بود و البته دردآور. پیمان را سوار ماشین می کنند و من تا مدتی پیگیر آنها هستم.

اپیزود پنجم- برمیگردیم مقابل درب دادگاه، مشغول حرف زدنیم که مادر جلوه جواهری را می بینم، او می گوید که خبری از آزادی جلوه نیست و احتمال می دهد به خاطر فشار روی کاوه، جلوه را هم نگه داشته باشند. و باز در همین حین مادر محمدپورعبدالله را، تکیه داده به دیوار و رنگ به صورت ندارد، میروم جلو، سلامم از دهان بیرون نیامده، بغضش می ترکد و زار می زند، هی من دلیل و برهان می آورم، شانه هایش را می مالم، اولیایی حرف می زند، اما این مادر فقط اشک می ریزد. که پرونده محمد را فرستاده اند دادگاه و من را راه نمی دهند. " اولیایی" برایش حرف می زند تا آرام شود.کمی که بهتر شد،عزم رفتن می کند.

اپیزود ششم- یکی از مادرها درحال دویدن است با چند ساندویچ و نوشابه، ما که نمی فهمیم موضوع چیست، اما دنبالش میدوم به خیابان پشتی، بقیه هم می آیند که وقتی بچه ها را انتقال می دهند به اوین، ببینیمشان.

مادرعلیرضا فیروزی است، نام او در لیست آزادی های امروز است و آورده شده به دادگاه.

اپیزود هفتم- در گیرو دار صحبت میان خانواده ها و ما و هر کسی که چیزی می گوید، زنی است که ناگهان می گوید پسر من را در روز دادگاهش گرفته اند، برمیگردم و می پرسم " علی کلایی؟"... این زن مادر علی کلایی است، و هم ما را آشنا می بیند با پسرش، بغضش می ترکد و اشکهایش به پهنای صورتش پایین می آید و من و آن دوست دیگر، چشمهایمان نم می شود. می گوید که دادگاه زیر حرفش زده و اصلا وثیقه نمیگیرد دیگر.. بی تاب است و خواهان آزادی پسرش.

اپیزود هشتم- همه می روند به سمت اتوبوس زندانی ها، سه دختر اول سوار می شوند با همان چادرهای کذایی زندان و بعد بچه های ما هستند- بچه های پارک لاله... ساندویچ و نوشابه ها از پنجره به دستشان می رسد و هرکدام در میان جمع می گردند به دنبال آشناهایشان.. پسری را می بینم که در پارک لاله در برابرم تا حد مرگ کتکش زده بودند، و علیرضا فیروزی، که دستی تکان می دهیم و خنده ای که یعنی ما هستیم این بیرون پشتتان و می روند به زندان اوین تا عصر آزاد شوند. مادر علی کلایی، داد می زند" علی کلایی باشماست؟" و کسی جوابش را نمی دهد.

اپیزود نهم- مردی است که از کارکنان دادگاه انقلاب است و چند لحظه قبل، بحثی کوچک میانمان درگرفته بود و حالا می گوید، ببین چه آدم خوبی هستم، که صدایتان کردم وقتی داشتند بچه ها را می بردند، من میگویم که حق ماست که ببینیمشان و او می گوید که برای من مسئولیت دارد.. انتهای بحث هم می رسد به اینکه، پیرمرد من را برای پسرش بگیرد! و چندبار می پرسد که ازدواج کردی؟!

اپیزود دهم- ماشینی کنار خیابان ایستاده است و مادر علی می پرسد که آیا ماشین زندان اوین هستند؟ بحثی میان کمک راننده و مادر علی در میگرد، او معتقد است که مملکت قانون دارد و این بچه هایی که زندانی شده اند حتما قانون را زیر پا گذاشته اند.. و چند بار می گوید، خانم 209 دیگر آخر زندان است، کسی را الکی اون تو نمی برند و من می گویم که چرا آقا، اتفاقا همه را الکی می برند اون تو.. و هی از مخوف بودن 209 برای مادر علی می گوید و ما هی می گوییم که اینطورها هم نیست!

اپیزود یازدهم- حالا دیگر باید بازگشت به سرکار، هنوز عده ای در برابر دادگاهند، و تو سرکارت را پیچانده ای و آمده ای اینجا، هنوز هم مسجدی پیدا نکردی و تمام این مدت، این درد و ناراحتی را تحمل کردی!

۱۳۸۸ اسفند ۱۳, پنجشنبه

شیوا نظرآهاری را آزاد کنید




شیوا
نظرآهاری فعال حقوق بشر و سخنگوی کمیته گزارشگران حقوق بشر و فعال دفاع از زندانیان سیاسی است ، شیوا دو روز بعد از انتخابات ریاست جمهوری توسط نیروهای اطلاعاتی در محل کار خود بازداشت شد و به زندان اوین منتقل شد .
شیوا نظرآهاری مدت 33 روز را در سلول انفرادی بند 209 گذارند وبعد از 102 روز تحمل آزار در زندان مخوف اوین با قرار وثیقه 200 میلیون تومان از زندان آزاد شد .
شیوا بعد از مدت کوتاهی دوباره شب 9 آذز که به همراه تعدادی از فعالان اجتماعی و مدنی و خانواده های زندانیان سیاسی عازم قم برای شرکت در مراسم خاکسپاری مرحوم آیت الله منتظری بود بازداشت شد و دوباره به زندان اوین منتقل شد .
بعد از بی خبری کامل از سرنوشت شیوا ، در پنج شنبه 22 بهمن اجازه تماس به مدت 30 ثانیه به او داده شد و شیوا گفت که مدت 60 روز در انفرادی بوده و از وضعیت وخیم خود در سلول انفرادی خبر داد ، شیوا در وضعیت بد سلامتی بسر می برد ، او را در یک سلول انفرادی بسیار کوجک که حتی نمی تواند پاهایش را دراز بکشد نگهداری می کنند .
شیوا نظرآهاری فعال حقوق بشر و وبلاگ نویس بدون هیچ دلیل و اتهامی بازداشت شده و تا به حال هیچ جرمی علیه او اعلام نشده.
مدتهاست که نویسندگان و وبلاگ نویسان ، فعالان حقوق بشر و مدنی ، فعالان سیاسی و شهروندان ایرانی درجامعه ایران امنیت ندارند و بازداشت می شوند و یا در خطر بازداشت قرار می گیرند و در زندان های قرون وسطائی حکومت اسلامی زیر شدیدترین شکنجه ها نگهداری می شوند.
نگهداری شیوا نظرآهاری در زندان نقض بارز حقوق بشر و خلاف ادعاهای حاکمان حکومت اسلامی است که در شورای حقوق بشر سازمان ملل از آزادی دم می زنند .

به نقل از: زاگرس