۱۳۸۹ شهریور ۹, سه‌شنبه

اکنون نوبت ماست: به یاری شیوا نظر آهاری، این سَروِ ايستاده بشتابیم



شيوا را از زمان نوجوانی اش می شناختم. دختری پرشور، شجاع و متعهد به اعتقاداتش! در اين زمانه کم پيدا می شوند که شجاعت و جسارت عمل کردن بر مبنای باورهايشان را داشته باشند. شيوا در ميان ايشان، شجاع ترين است. بايد اعتراف کنم زمانی که خبر بازداشت هايش را می شنيدم، در عين تأسف برای ناملايمتی هايش، بيشتر نگران حال و احوال خانواده بازجويش می شدم که پس از ساعت ها و روزها کوبيدن بر ديوار بتنی، به خانه اش می رفت و دق و دلی شکست اش را بر سر زن و فرزند بيگناه اش خالی می کرد.

او از سال ۱۳۸۱ به کارهای حقوق بشری بخصوص حمايت از زندانيان سياسی روی آورد. فعاليت خود را از "کميته دانشجويی دفاع از زندانيان سياسی" آغاز کرد. اما، پس از چند سال، ظرف "کميته گزارشگران حقوق بشر" و دفاع از کليه حقوق دمکراتيک انسان ها را برای ادامه مبارزاتش مناسب تر تشخيص داد و تا زمان بازداشت های پی در پی اش در سال گذشته پيگيرانه ادامه داد. و همين پيگيری مجدّانهِ او در احقاق حقوق دمکراتيک انسان ها، خاری در چشم مرتجعين فاشيست و مانعی برای پيشبرد سرکوب هايشان بود. اگر قرار است که خفقان بر اين جامعه تحميل شود، پس شيوا نظرآهاری نبايد آزاد باشد تا فريادش صدای آزاديخواهان اين مرز و بوم باشد.

اگر به زندانيان سياسی در تمامی زندان های ايران رجوع کنيد، به رغم باورها و ايدئولوژی های متنوع شان، يک چيز مشترک دارند. آن هم، شماره تلفن شيوا نظرآهاری است. او، هر روز، ساعت ها به درد دل های ايشان گوش می کرد. از دردهای شکنجه هايشان تا غم های دوری از دوستان و خانواده هايشان و حتی گله های رفيقانه از هم بندی ها و هم سلولی هايشان! او، همراه با دوستان و همکاران خود، که همگی در سال گذشته مورد هجوم وحشيانه و غضب آلود ارتجاع قرار گرفتند، به خانواده های زندانيان سر می زد و مرهمی بر زخم های روحی شان می گذاشت. کودکان ايشان را به جای پدر و مادر زندانی شان نوازش می کرد و با سخن گفتن از ارتباط روزمره اش با ايشان به آنها اطمينان می داد که روزی همراه با پدر و مادر به خانه شان وارد خواهد شد. بطور خلاصه بگويم، نزديکترين معنی برای فرشتگان، پندار و کردار شيوا نظرآهاری است.

ممکن است سوأل شود که اگر تا اين حد نسبت به او ارادت و محبت داشتم، پس چرا قريب به يکسال در مورد بازداشت اش سکوت کردم؟ در پاسخ، با شرمندگی بايد بگويم، می پنداشتم که با علنی نکردن ميزان نزديکی و ارادتم به او، حمايت اش می کنم. اما، اينک می فهمم که بزرگی و عمق تأثير او در زندگی مبارزان و مبارزات مردمی به حدی بيش از من و امثال من است که تماسش با من، به اندازه ارزنی در پرونده سازی عليه او اثر نداشته و ندارد.

ملت آزادهِ ايران!
در روز سيزدهم شهريور ماه، در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب، پرونده او با اتهامات دروغينِ "محاربه" و "تبانی برای ارتکاب به جرم" رسيدگی می شود. من هم مانند وکيل او نگران انتقام مرتجعين از ايستادگی چنين سَروی هستم. بياييم و دست در دست، از پيگيرترين حامی زندانيان سياسی حمايت کنيم. امروز نوبت ماست تا با اعلام حمايت و اقدامات خود از سالها کوشش و زحمت خستگی ناپذير او و همراهانش قدردانی کنيم.


بينا داراب زند


۲۴ مرداد ماه ۱۳۸۹



هفته پر بود از شیوا




سامان رسول پور

s.rasoulpour@gmail.com




این خبر کل هفته داغ بود: شیوا نظر آهاری، به "محاربه" متهم شده است. و همین کافی بود تا موج نگرانی ها و موج اعتراضات به راه بیافتد.

عفو بین الملل و "خانه آزادی" هر یک جداگانه اعلام کردند نگرانند؛ چون این اتهام ممکن است حتی مجازات مرگ را در پی داشته باشد.

گزارشگران بدون مرز هم کمپینی در حمایت شیوا نظرآهاری به راه انداخت. طوماری خطاب به رییس قوه قضاییه نوشت، با این مضمون: ما امضا کنندگان این طومار خواهان آزادی فوری و بدون قید و شرط شیوا نظرآهاری هستیم.

فیس بوک، وبلاگ ها و وبسایت ها هم پر بودند از یادداشت و خاطره و عکس های شیوا نظرآهاری.

وزارت خارجه هلند هم ابراز نگرانی کرد که اتهامات وارده به زهرا بهرامی، شهروند هلندی- ایرانی که روز عاشورا در تهران بازداشت شده، ممکن است منجر به صدور حکم اعدام برای او بیانجامد.

گیتی پور فاضل هم نگران صدور حکم اعدام برای دو موکلش به نامهای البرز قاسمی و حمید قاسمی بود که به جاسوسی متهم شده اند. او گفت: پاپوش است، هیچ مدرکی وجود ندارد.

عفو بین الملل هم اعلام کرد که ابراهیم حمیدی، نوجوان ایرانی در آستانه اعدام قرار دارد. عفو بین الملل نگران اجرای این حکم بود.

اما کار از نگرانی هم گذشته بود. آنجا که یک فعال حقوق بشر به کمپین بین المللی حقوق بشر گفت: در چند ماه اخیر دست کم 300 زندانی که عمدتا متهم به فروش مواد مخدر بوده اند در زندان وکیل آباد مشهد اعدام شده اند.

کار از نگرانی گذشته بود آنجا که نامه حمزه اکرمی درباره شکنجه هایی که متحمل شده بود توضیح داد. آنجا که نوشت: "از جمله فشارهای روحی تهدید بنده به اعدام و مرگ بود که هر روز بازجوی بنده مرا بخاطر همکاری با هاشمی ها مستحق مرگ می دانست و نوید آنرا می داد. مسأله دیگر تهدید به تجاوز و همچنین تهدید به استعمال بطری توسط بازجو ها بود. یا تهدید به ارسال و اعزام بنده به بندهای عمومی مخوف که افراد خلاف در آن سپری میکنند و ظاهراً حسب گفته بازجوها در آن بند ها به افراد جدید الورود تجاوز جنسی می نمایند".

نگرانی ها اما همچنان در جریان بود. جبهه مشارکت نگران وضعیت تاج زاده و نوری زاد بود و نوشت: "در حالیکه بیش از ده روز از اسارت مجدد مصطفی تاج زاده و بیش از هفت روز از بازگشت عارفانه محمد نوری زاد به زندان می گذرد، اوج قانون شکنی را در رفتار زندانبانان سیاه دل آنها می توان یافت که اولیه ترین حقوق این عزیزان و خانواده بی پناه آنها که چیزی جز اطلاع از وضع این بیگناهان نیست زیر پا می گذارند."

گزارشگران بدون مرز نگران تحدید و سانسوربود و نوشت: "گزارش‌گران بدون مرز ادامه سیاست توقیف مطبوعات و صدور احکام محکومیت برای روزنامه‌نگاران را محکوم می‌کند. از سوی هیات نظارت بر مطبوعات، ارگان سانسور وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی روزنامه‌ی اقتصادی آسیا توقیف و مجوز انتشار دو نشریه سپیدار و پرستو لغو شده است. در همین حال صدور احکام زندان برای روزنامه‌نگاران ادامه دارد. بدرالسادات مفیدی همکار بسیاری از روزنامه‌های اصلاح‌طلب و دبیر انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران به شش سال زندان محکوم شده است".

و تازه با همه اینها، خبر جدیدی هم از راه رسید: وزارت ارشاد، با ارسال نامه ای خطاب به روزنامه و خبرگزاری های کشور، به آنان اعلام کرده است از آوردن خبر یا تصویر میرحسین موسوی، مهدی کروبی و محمد خاتمی در مطالب خود، خودداری کنند.

فعالان جنبش زنان نگران برخلاف نگرانی هایشان، شاهد تثبیت چندهمسری در قانوی جدید حمایت از خانواده بودند.

و همزمان با همه این نگرانی ها، موجی از بازداشت ها هم به راه افتاده بود. از جمله پنج شهروند مریوانی و پنج درویش گنابادی و البته حسن اسدی زیدآبادی، علی جمالی، بهزاد کردستانی، دلیر روزگرد، غیاث نادرزاده و امیر حسین شیروی، رییس اسبق دانشگاه جندی شاپور دزفول.

و بالاخره اینکه چند قاضی که مسبب نگرانی های زیادی بودند و تصمیماتشان منجر به کشته شدن تعدادی از زندانیان شده بود، تعلیق شدند؛ خبر این بود: حکم تعلیق سعید مرتضوی، دادستان سابق تهران، و دو مقام قضایی دیگر به دلیل تخلفاتشان در پرونده مربوط به بازداشتگاه کهریزک صادر شد.

در هفته ای که همه یا نگران بودند و یا کار از نگرانی گذشته بود، احمد خاتمی هم مثل همه نگران بود اما نگران چیز دیگری. او گفت: زنان شنا و کشتی نگاه نکنند؛ حرام است.